معنی از بیماری های قلبی عروقی

فارسی به عربی

قلبی

صادق، عصیر، قلبی

عربی به فارسی

قلبی

وابسته بدل , قلبی , فم المعدی , صمیمانه , دلچسب , مقوی

لغت نامه دهخدا

قلبی

قلبی. [ق ُل ْ ل َ بی ی] (ع ص) حیله ساز ماهر در تقلب. (منتهی الارب). حیله گر که در زیرورو کردن امور بصیرت دارد. (اقرب الموارد). رجوع به قُلَّب شود.


خوش قلبی

خوش قلبی. [خوَش ْ / خُش ْ ق َ] (حامص مرکب) خوش طینتی. خوش جنسی. مقابل بدقلبی.

واژه پیشنهادی

رگ های قلبی

کرونری

شرایین

فارسی به ایتالیایی

قلبی

cardiaco

فرهنگ فارسی هوشیار

مرض قلبی

بیماری گشی

معادل ابجد

از بیماری های قلبی عروقی

815

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری